تلمیح
تلمیح در لغت به معنای «به گوشۀ چشم نگریستن» است و در اصطلاح، اشاره به آیه، حدیث، مَثَل، داستان یا شعری مشهور با حداقل كلمات است تا با تداعی شدن آنها مقصود گوینده واضحتر شود. به تلمیح «ارسال ملیح» نیز گفتهاند؛ مانند بیت:
جهان پیر است و بیبنیاد از این فرهادكش فریاد كه كرد افسون و نیرنگش ملول از جان شیرینم
كه به داستان شیرین و فرهاد اشاره دارد.
در تلمیح دو صنعت تشبیه و تناسب (مراعات النظیر) وجود دارد؛ بین مطلب گوینده و آنچه به آن اشاره میكند، وجه شبه و بین اجزای داستان تناسب وجود دارد؛ مانند این بیت حافظ:
سوخـتم در چاه صــبر از بهر آن شــمع چـگل شـاه تركان فارغ است از حال ما كو رستمی
كه بین عاشق شدن و رنجهای گوینده و رنج بیژن در عشق منیژه شباهت و بین چاه و چگل و شاه تركان و رستم تناسب وجود دارد.
تلمیح با صنایع اقتباس و تضمین و ارسال المثل، وجوه اشتراك و افتراقی دارد. عمدهترین تفاوت آنها این است كه در این صنایع آیه، حدیث، مثل یا شعر یا بخشی از آنها به طور كامل نقل میشود، ولی در تلمیح تنها به آنها اشاره میگردد. وجه اشتراك تلمیح با اقتباس و تضمین و ارسالالمثل این است كه در همۀ آنها، گوینده برای تأكید بر معنی یا تكمیل آن، به چیزی خارج از متن اشاره میكند.
هدف تلمیح، بالا بردن یا ایجاد زبان شعری، اغراق در اثبات صفتی برای ممدوح یا معشوق، ایجاز، تمثیل، ایجاد زبان رمزی یا مقاصد دیگر است.
اقسام تلمیح :
1- اسلامی 2- ملی و حماسی
در دورهها و سبكهای گوناگون شعر فارسی، تلمیحات اسلامی با بسامد متفاوتی آمدهاند. در شعر شاعرانی چون سنایی و عطار و مولانا، بیشترین و نیكوترین تلمیحات اسلامی را میتوان یافت. در سبك هندی، كاربرد تلمیحات اسلامی هم چنان رونق داشت. در دورۀ بازگشت ادبی كاربرد آن كم شد. در شعر نو تلمیحات اسلامی كمتر دیده میشود.
بیشتر تلمیحات اسلامی در ادب فارسی، به احوال و اقوال پیامبر اكرم به خصوص معراج آن حضرت، احوال و اقوال حضرت علی (علیه السلام) و خلفا، رویدادهای مهمی چون واقعۀ كربلا، داستانهای قرآنی دربارۀ سرگذشت پیامبران اشاره می کند. تلمیحات ملی و حماسی در آثار شاعران عهد سامانی و حتی اوایل دورۀ غزنوی، یعنی قبل از قرن پنجم، نسبتاً فراوان است، در آثار شاعران قرن چهارم و نیمۀ اول قرن پنجم توجه به اساطیر ایرانی بیشتر شد، ولی در نیمۀ دون قرن پنجم تلمیح به اساطیر ایرانی و اعلام حماسی كم شد.
در سبك عراقی، شاعران به ندرت به اساطیر ایرانی اشاره میكردند. در سبك هندی كاربرد تلمیحات ملی و حماسی رونقی نداشت. در دورۀ بازگشت، به سبب پیروی از اسلوب شاعران كهن سبك خراسانی، دوباره تلمیح به داستانهای ایرانی رواج یافت. در شعر نو تلمیح به اعلام حماسی و داستانهای ملی كم شد،ولی تلمیحات جدیدی به داستانها، وقایع و شخصیتهای ایران باستان در شعر نو وارد شد.
تلمیحات ملی و حماسی بیشتر به داستانهای شاهنامه؛ نظیر بیژن و منیژه، رستم و آرش کمانگیر اشاره دارد. تلمیحات اسلامی بیشتر در غزل و مثنوی كاربرد دارند.
تلمیحات ملی و حماسی بیشتر در قصیده، به ویژه در بخش پایانی آن به كار میرود و شاعر از این طریق ممدوحش را بر شخصیتهایی كه به آن اشاره كرده است، ترجیح میدهد.
شاعران در استفاده از تلمیح در یك سطح نیستند؛ كاربرد آن به عوامل متعددی از جمله اطلاعات میان علمی و فرهنگی شاعر بستگی دارد. لازمۀ دریافت تلمیح نیز اشتراك فرهنگی و اشتراك اطلاعات گوینده و شنونده است.
تلمیح گاه آشكار است، مانند: یوسف گم گشته بازآید به كنعان غم مخور
و گاه مبهم، مانند: این مــگر آن حــكم باشــگونه ي مصر است
كه شنونده با تأمل بسیار در مییابد كه شاعر به داستان یوسف و زلیخا و زندانی شدن غیر عادلانۀ یوسف اشاره كرده است.(باژگونه:وارونه)
نظرات شما عزیزان: